دیروز مراسم ختم لیلا اسفندیاری بود تو مسجد الجواد میدون هفت تیر ، خیلی ها اومده بودن و چه کار خوبی کردن این تنها کاریه که میشه به احترام کسی بعد از مرگش انجام داد .
لیلا هم به خاطره ها پیوست ، این مرگ خیلی مقوله عجیب غریبیه همیشه غافلگیرت می کنه و هیچ وقت هم تکراری نمیشه هر بار که می شنوی کسی پرواز کرد و رفت انگار بار اوله که با مرگ آشنا شدی ، شوکه می شی و کلی سعی می کنی که به خودت تفهیم کنی که این همون قضیه تکراریه مردن و چرا دوباره تعجب کردی ..... و بار بعد دوباره همینه
با این همه خیلی زود بود مردن برای لیلا .... حالا حالاها کار داشت
یادش گرامی
اون اولی که شنیدم وصیت کرده تا دنبالش نگردن و بذارن توی همون یخچال های هیمالیا دفن بشه ؛ خیلی دلم سوخت. اما بعدش که زندگینامه شو خوندم دیدم بهترین انتخابشو کرده.خیلی حرف توی این تصمیم هست.